ستاره ای است که آن را دبران نیز گویند. اگر کسی به وقت طلوع آن را ببیند کور شود. و آن ستاره برج ثور را بجای چشم واقع شده است. (آنندراج) (غیاث اللغات). و رجوع به دبران شود
ستاره ای است که آن را دَبَران نیز گویند. اگر کسی به وقت طلوع آن را ببیند کور شود. و آن ستاره برج ثور را بجای چشم واقع شده است. (آنندراج) (غیاث اللغات). و رجوع به دبران شود
چشمه ای است که بحیرۀ آن بنام یغرا میباشد، و آن نزدیک انطاکیه واقع شده و هر دو ازآن مسلمه بن عبدالملک است. سلور، ماهی جرّی است به لغت اهل شام. بواسطۀ وفور این نوع ماهی در این چشمه، آن را بدین نام خوانده اند. (از معجم البلدان)
چشمه ای است که بحیرۀ آن بنام یَغرا میباشد، و آن نزدیک انطاکیه واقع شده و هر دو ازآن ِ مسلمه بن عبدالملک است. سلور، ماهی جِرّی است به لغت اهل شام. بواسطۀ وفور این نوع ماهی در این چشمه، آن را بدین نام خوانده اند. (از معجم البلدان)
چشم گربه، سنگی است مشهور، و در طب نفعی برای آن ذکر نکرده اند. (مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). جوهری است قیمتی و معروف که به چشم گربه مشابهت دارد، و بهندی لهسنیا نامند، و فارسیان به تخفیف استعمال نمایند. (آنندراج) (از غیاث اللغات). جوهری مشرق آبدار شفاف پرطراوت است که در وی نقطۀ مایل به زرقه مرئی شود. و بعضی گفته اند که عین الهر کان یاقوتست و او جوهری است یاقوتی، یعنی مادۀ آن توجه به انخراط در سلک انواع یواقیت دارد. و بواسطۀ صافی که مصارف او شده از صورت یاقوتی منصرف گشته. (جواهرنامه). مؤلف صبح الاعشی بنقل از تیفاشی گوید که عین الهر همان یاقوت است جز آنکه اعراضی که مختص به آن میباشد آن را از یاقوت دور ساخته. و بادها و سیل ها آن را مانند یاقوت خارج میسازد. سپیدی بر رنگ آن غالب است و شفافیت و تابندگی و رقت بسیار در اوست، و در دل آن نقطه ای است به اندازۀ آن قسمت از چشم گربه که حامل نور می باشد. هرگاه نگین عین الهر را به سمتی بگردانند گویی آن نقطه به سمت دیگر حرکت میکند. و اگر قطعه ای از آن را به اجزاء کوچک تقسیم کنند در هر یک از اجزاء چنین نقطه ای یافت شود، لذا آن را عین الهر خوانده اند. بهای آن در هند بسیار گرانتر از مغرب میباشد و در مغرب یک مثقال آن را به پنج دینار خریدوفروش میکنند. سپس از قول یکی از تاجران نقل میکند که یک قطعۀ آن دربلاد هند به یکصدوپنجاه دینار و در بلاد فرس به هفتصددینار بفروش رفته است. رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 100 شود. عین الشمس که آن یکی از احجار نفیسه است. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به عین الشمس شود: عین الهر سپهر و در شب چراغ ماه حکم تو را بزیر نگین باد استوار. محمدسعید اشرف (از آنندراج)
چشم گربه، سنگی است مشهور، و در طب نفعی برای آن ذکر نکرده اند. (مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). جوهری است قیمتی و معروف که به چشم گربه مشابهت دارد، و بهندی لهسنیا نامند، و فارسیان به تخفیف استعمال نمایند. (آنندراج) (از غیاث اللغات). جوهری مُشْرِق آبدار شفاف پرطراوت است که در وی نقطۀ مایل به زرقه مرئی شود. و بعضی گفته اند که عین الهر کان یاقوتست و او جوهری است یاقوتی، یعنی مادۀ آن توجه به انخراط در سلک انواع یواقیت دارد. و بواسطۀ صافی که مصارف او شده از صورت یاقوتی منصرف گشته. (جواهرنامه). مؤلف صبح الاعشی بنقل از تیفاشی گوید که عین الهر همان یاقوت است جز آنکه اعراضی که مختص به آن میباشد آن را از یاقوت دور ساخته. و بادها و سیل ها آن را مانند یاقوت خارج میسازد. سپیدی بر رنگ آن غالب است و شفافیت و تابندگی و رقت بسیار در اوست، و در دل آن نقطه ای است به اندازۀ آن قسمت از چشم گربه که حامل نور می باشد. هرگاه نگین عین الهر را به سمتی بگردانند گویی آن نقطه به سمت دیگر حرکت میکند. و اگر قطعه ای از آن را به اجزاء کوچک تقسیم کنند در هر یک از اجزاء چنین نقطه ای یافت شود، لذا آن را عین الهر خوانده اند. بهای آن در هند بسیار گرانتر از مغرب میباشد و در مغرب یک مثقال آن را به پنج دینار خریدوفروش میکنند. سپس از قول یکی از تاجران نقل میکند که یک قطعۀ آن دربلاد هند به یکصدوپنجاه دینار و در بلاد فرس به هفتصددینار بفروش رفته است. رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 100 شود. عین الشمس که آن یکی از احجار نفیسه است. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به عین الشمس شود: عین الهر سپهر و در شب چراغ ماه حکم تو را بزیر نگین باد استوار. محمدسعید اشرف (از آنندراج)
چشمه ای است در نزدیکی عکا، و مسلمانان و نصاری و یهودیان آن را زیارت کنند. و گویند آن گاوی که حضرت آدم بااو زراعت میکرد، از اینجا ظاهر شده است. و بر این چشمه مشهدی است منسوب به حضرت علی علیه السلام. (از معجم البلدان). و رجوع به سفرنامۀ ناصرخسرو ص 18 شود
چشمه ای است در نزدیکی عکا، و مسلمانان و نصاری و یهودیان آن را زیارت کنند. و گویند آن گاوی که حضرت آدم بااو زراعت میکرد، از اینجا ظاهر شده است. و بر این چشمه مشهدی است منسوب به حضرت علی علیه السلام. (از معجم البلدان). و رجوع به سفرنامۀ ناصرخسرو ص 18 شود
چشم گاو. گاوچشم. رجوع به عین شود، ظاهراً نام نوعی پارچه بوده است با سوراخهای فراخ: چشمهای مدفون و عین البقر بر روی آرایش بگشودند. (نظام قاری). جامه بران چو وصله ز عین البقر برند آیا بود که گوشۀ چشمی به ما کنند. نظام قاری. ارمک و قطنی و عین البقر و رومی باف ملۀ میلک و لالائی بی حد و شمار. نظام قاری. ، اسم نوعی از انگور، و به لغت مغربی اسم نوعی از آلو است. و اقحوان را نیز نامند. (مخزن الادویه) (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به عیون البقر شود
چشم گاو. گاوچشم. رجوع به عین شود، ظاهراً نام نوعی پارچه بوده است با سوراخهای فراخ: چشمهای مدفون و عین البقر بر روی آرایش بگشودند. (نظام قاری). جامه بران چو وصله ز عین البقر برند آیا بود که گوشۀ چشمی به ما کنند. نظام قاری. ارمک و قطنی و عین البقر و رومی باف ملۀ میلک و لالائی بی حد و شمار. نظام قاری. ، اسم نوعی از انگور، و به لغت مغربی اسم نوعی از آلو است. و اقحوان را نیز نامند. (مخزن الادویه) (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به عیون البقر شود
نام روغنی سیاه و بدبو که بر شتران خارش دار مالند. و بعضی گویند چشمۀگوگرد است. و بمعنی مس گداخته نیز. و گویند که چشمۀ مس گداخته است که حق تعالی برای سلیمان علیه السلام روان کرده بود. و نوشته اند که عین القطر روغنی است سیاه که بوی گنده دارد و بر شتران گرگین مالند. و نیز نوشته اند که عین بمعنی چشمه و قطر مخفف قطران که بمعنی روغن درخت چیر است. (آنندراج) (از غیاث اللغات) : و اسلنا له عین القطر (قرآن 12/34) ، و جاری کردیم برای او چشمۀ مس گداخته. اما روی گداخته را به تازی، که روان بود عین القطر خوانند و ایزد سبحانه و تعالی این چشمۀ روی کسی را نداده مگر سلیمان را. (ترجمه طبری بلعمی). بدهیکلی که صخر جنی از طلعت او برمیدی و عین القطر از بوی بغلش بگندیدی. (گلستان سعدی)
نام روغنی سیاه و بدبو که بر شتران خارش دار مالند. و بعضی گویند چشمۀگوگرد است. و بمعنی مس گداخته نیز. و گویند که چشمۀ مس گداخته است که حق تعالی برای سلیمان علیه السلام روان کرده بود. و نوشته اند که عین القطر روغنی است سیاه که بوی گنده دارد و بر شتران گَرگین مالند. و نیز نوشته اند که عین بمعنی چشمه و قطر مخفف قطران که بمعنی روغن درخت چیر است. (آنندراج) (از غیاث اللغات) : و اَسَلْنا له عین القطر (قرآن 12/34) ، و جاری کردیم برای او چشمۀ مس گداخته. اما روی گداخته را به تازی، که روان بود عین القطر خوانند و ایزد سبحانه و تعالی این چشمۀ روی کسی را نداده مگر سلیمان را. (ترجمه طبری بلعمی). بدهیکلی که صخر جنی از طلعت او برمیدی و عین القطر از بوی بغلش بگندیدی. (گلستان سعدی)
ابوریحان بیرونی گوید که کندی، عین السنور را جزء مسبوکات و فلزات ذکرکرده و آن را بنفش رنگ (فرفیریهاللون) دانسته است. رجوع به الجماهر فی معرفه الجواهر بیرونی ص 228 شود
ابوریحان بیرونی گوید که کندی، عین السنور را جزء مسبوکات و فلزات ذکرکرده و آن را بنفش رنگ (فرفیریهاللون) دانسته است. رجوع به الجماهر فی معرفه الجواهر بیرونی ص 228 شود
شهری است نزدیک انبار در غرب کوفه، و به نزدیکی آن جایگاهی است بنام شفاثا که از هر دو شهر مذکور خرما و قسب به سایر بلاد صادر میگردد. عین الثمر در کنار بیابان واقع است و شهری است قدیمی که مسلمانان در عهد خلیفۀاول بسال 12 هجری آن را به دست خالد بن ولید فتح کردند و چون این فتح به زور بود لذا مردان شهر کشته شدند و زنان آنها به اسارت رفتند. (از معجم البلدان)
شهری است نزدیک انبار در غرب کوفه، و به نزدیکی آن جایگاهی است بنام شَفاثا که از هر دو شهر مذکور خرما و قسب به سایر بلاد صادر میگردد. عین الثمر در کنار بیابان واقع است و شهری است قدیمی که مسلمانان در عهد خلیفۀاول بسال 12 هجری آن را به دست خالد بن ولید فتح کردند و چون این فتح به زور بود لذا مردان شهر کشته شدند و زنان آنها به اسارت رفتند. (از معجم البلدان)
ناب کتران روغنی بد بوی و سیاه که بر شتر گر مالند، چشمه گوگرد روغن سیاه بدبویی است که برشتران گر مالند قطران: هیکلی که صخر الجن از طلعتش برمیدی و عین القطراز تغلش بگندیدی
ناب کتران روغنی بد بوی و سیاه که بر شتر گر مالند، چشمه گوگرد روغن سیاه بدبویی است که برشتران گر مالند قطران: هیکلی که صخر الجن از طلعتش برمیدی و عین القطراز تغلش بگندیدی
دلربا چشم گربه ای از سنگ های بها دار قسمی عقیق که برنگهای قهوه یی روشن و زرد و قهوه یی تیره دیده میشود و در زینت مورد استعما ل دارد و چون در داخل آن ذرات میکا فراوان است برق این ذرات جلوه مخصوصی بسنگ میدهد دلربا عقیق میکادار (عقیق چشم گربه یی)
دلربا چشم گربه ای از سنگ های بها دار قسمی عقیق که برنگهای قهوه یی روشن و زرد و قهوه یی تیره دیده میشود و در زینت مورد استعما ل دارد و چون در داخل آن ذرات میکا فراوان است برق این ذرات جلوه مخصوصی بسنگ میدهد دلربا عقیق میکادار (عقیق چشم گربه یی)